سرزمین مقدس در قرآنسرزمین مقدّس فلسطین یا آن به همران بخشی از شام یا تمامی منطقه شامات را ارض مقدّس مینامند. در قرآن در موارد متعدد به این سرزمین اشاره شده است. فهرست مندرجات۱.۱ - مکان ارض مبارک ۱.۲ - طور سینا ۱.۳ - سرزمین موهوب ۱.۳.۱ - فرمان الهی ۱.۳.۲ - نافرمانی بنی اسراییل ۱.۳.۳ - دوره پس از سرگردانی ۱.۳.۴ - بررسی آیات ۲ - تسخیر باد در دست سلیمان ۳ - دوره آبادانی یمن ۴ - داستان عزیر نبی ۵ - معراج پیامبر (ص) ۶ - فهرست منابع ۷ - پانویس ۸ - منبع ۱ - هجرت ابراهیم به ارض مبارکنخستین یاد از این سرزمین به طور هماهنگ در قرآن و تورات به ماجرای هجرت ابراهیم از بابل مربوط میشود. ابراهیم به همراه لوط پس از ماجراهایی که در بابل برایش رخ داد، به سوی سرزمینی به راه افتاد که از سوی خداوند، مبارک شناسانده شده است: «و نَجّینـهُ و لوطـا إِلَی الأَرضِ الَّتِی بـرَکنا فِیها لِلعـلَمین». ۱.۱ - مکان ارض مبارکمفسّران، این سرزمین را فلسطین یا شام دانستهاند [۲]
جامعالبیان، مج۱۰، ج۱۷، ص۶۱.
و برکت آن را برای جهانیان از آن روی شمردهاند که شرایع آسمانی و ادیان الهی از آن سرزمین به دیگر نقاط جهان گسترش یافت. این محلّ در تورات، سرزمین کنعان معرّفی شده [۵]
کتاب مقدّس، تکوین ۱۲، ۵.
و آن را در زمره سرزمینهای میان فرات تا نیل، [۶]
کتاب مقدّس، تکوین ۱۵، ۷-۹.
هدیهای ازسوی خدا به نسل ابراهیم دانسته [۷]
کتاب مقدّس، تکوین ۱۳، ۱۴-۱۷.
[۸]
کتاب مقدّس، تثنیه ۶، ۱۰.
[۹]
کتاب مقدّس، تثنیه ۶، ۱۸.
که گزارش آن در منابع اسلامی نیز راه یافته است. [۱۱]
کشفالاسرار، ج۳، ص۷۶.
برخی پژوهشگران معاصر در اعتبار این دسته از گزارههای کتاب مقدّس تشکیک کرده و آن را از اسطورههای یهود شمردهاند؛ [۱۳]
تاریخ یک ارتداد، ص۳۵-۵۴.
از این روی، یهود به آن «سرزمین مواعید» گفتهاند. [۱۵]
المنار، ج۶، ص۳۲۵.
گزارش نامشهوری نیز به استناد آیه «إِنّ أَوّلَ بَیت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلّذِی بِبَکّةَ مُبارَکـا و هُدیً لِلعـلَمِین»، سرزمین هجرت ابراهیم را مکّه دانسته است. [۱۷]
مجمعالبیان، ج۷، ص۸۹.
۱.۲ - طور سیناپس از ابراهیم، یعقوب و فرزندان وی به دنبال قدرت یافتن یوسف در مصر و پدید آمدن قحطی در کنعان، این سرزمین را ترک گفته، به سوی مصر روان شدند [۱۸]
قاموس الکتاب المقدس، ص۷۹۰.
تا آنکه سالها بعد موسی در بازگشت از مدین به مصر از بخشی از این سرزمین گذر میکند. او در منطقهای که قرآن از آن با عنوان وادی مقدّس که احتمالاً نام آن طوی بوده [۱۹]
جامعالبیان، مج۹، ج۱۶، ص۱۸۲-۱۸۳.
«فَلَمّا أَتـلـها نُودِیَ یـموسی إنّی أَنا رَبُّکَ فَاخلَع نَعلَیکَ إِنّکَ بِالوادِ المُقدّسِ طُوًی»، و وادی ایمن «فَلَمّا أَتـلـهَا نودِیَ مِن شَـطِیِ الوَادِ الأَیمنِ فِی البُقعةِ المُبـرکةِ...» یاد میکند، در حال گذر بود که ماجرای سخن گفتن خداوند با وی در آن مکان رخ داد و به پیامبری به سوی فرعون فرستاده شد. در آیه ۲۰ مؤمنون /۲۳ و ۲ تین /۹۵ از منطقهای به نام طور سینا یا طور سینین یاد شده که به اعتقاد برخی مفسّران، همان محلّ دیدار موسی با خدا بوده است. این منطقه را نام کوهی در فلسطین یا سرزمین میان مصر و ایله دانستهاند. ۱.۳ - سرزمین موهوبموسی در ماجرای کوچ بنی اسرائیل از مصر، همواره آنان را به سکونت و استقرار در زمین موهوب از سوی خدا امید میداد: «قالَ موسی لِقومِه استَعِینوا بِاللّهِ و اصبِروا إِنّ الأرضَ لِلّهِ یورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ... قالوا أُوذِینا مِن قَبلِ أَن تَأتِینا و مِن بَعدِ ما جِئتَنا قالَ عَسی رَبُّکُم أَن یُهلِکَ عَدوَّکُم و یَستَخلِفَکُم فِی الأَرض...». در آیات ۵-۶ قصص /۲۸ نیز به اراده خداوند مبنی بر حاکمیّت بنی اسرائیل در زمین، پس از استضعاف به دست فرعونیان اشاره شده است: «و نُرِیدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الّذِینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ و نَجعَلهُم أَئِمّةً و نَجعَلهُم الورِثین و نُمکِّنَ لَهُم فِی الأَرضِ و نُرِیَ فِرعَونَ و هـمـنَ و جُنودَهُما مِنهُم ما کانوا یَحذَرون». مفسّران، مقصود از این سرزمین موهوب را مصر یا عنوانی عام برای هر سرزمینی دانستهاند؛ [۲۹]
روحالمعانی، مج۶، ج۹، ص۴۵.
امّا با توجّه به دیگر آیات مربوط به کوچ بنی اسرائیل به نظر میرسد که مقصود، همان سرزمین موعود در فلسطین است.۱.۳.۱ - فرمان الهیموسی پس از خروج از مصر و نابودی فرعون، بنی اسرائیل را به سوی مشرق گسیل داشت و آنان را به فتح سرزمین مقدّس فرمان داد که خداوند از آنِ ایشان ساخته بود: «یـقَومِ ادخُلوا الأَرضَ المُقدَّسةَ الّتِی کَتبَ اللّهُ لَکُم و لاَ تَرتَدّوا عَلی أَدبارِکُم فَتنقَلِبوا خـسِرین». بنی اسرائیل از ساکنان نیرومند آن، که در تفاسیر به نام عمالقه معروفند، [۳۱]
تفسیر قرطبی، ج۶، ص۸۳.
[۳۲]
الکشاف، ج۱، ص۶۲۰.
هراسیده، از رفتن به آن دیار پرهیز کردند: «قالوا یـموسی إنّ فِیها قَومًا جَبّارِین و إِنّا لَن نَدخُلَها حَتّی یَخرُجوا مِنها فَإِن یَخرُجوا مِنها فَإِنّا دخِلون». برخی مفسّران، ذیل این آیات به نقل گزارش تورات [۳۴]
کتاب مقدس، عدد ۱۳-۱۴.
مبنی بر فرستادن نقبای بنی اسرائیل برای تجسّس از احوال مردم آن سرزمین پرداختهاند. [۳۵]
تفسیر قرطبی، ج۶، ص۸۳.
[۳۶]
جامعالبیان، مج۴، ج۶، ص۲۳۷-۲۳۹.
آن ۱۲ نقیب با مشاهده هیکل تنومند و نیروی بسیار آن مردم به هراس آمده و به رغم فرمان موسی یا پیمان بین خویش مبنی بر کتمان این خبر، آن را میان قبایل خویش شایع کردند و بدین وسیله هراس را در دل آنها افکندند. [۳۸]
کشفالاسرار، ج۳، ص۷۷.
در منابع اسلامی، گزارشهای افسانهوار [۳۹]
روحالمعانی، مج۴، ج۶، ص۱۵۷.
بسیاری در وصف تنومندی و نیرومندی آن مردم و رهبرشان عوج بن عناق آمده است. [۴۰]
کشفالأسرار، ج۳، ص۷۶.
[۴۱]
تاریخ طبری، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴.
[۴۲]
الکامل، ج۱، ص۱۴۹.
از میان نقبای دوازدهگانه فقط دو نفر به نام یوشع بن نون و کالب بن یوفنا به آن فرمان یا پیمان وفادار ماندند. آنان مردم را به مبارزه با عمالقه تشویق کرده، پیروزی آنها را حتمی شمردند: [۴۳]
تفسیر بیضاوی، ج۱، ص۴۲۱-۴۲۲.
[۴۴]
مجمعالبیان، ج۳، ص۲۷۷.
[۴۵]
جامعالبیان، مج۴، ج۶، ص۲۳۹.
«قالَ رَجُلانِ مِنَ الّذِینَ یَخافونَ أَنعمَ اللّهُ عَلیهِمَا ادخُلوا عَلیهِم البابَ فَإِذا دَخلتُموهُ فَإِنّکُم غـلِبونَ و عَلَی اللّهِ فَتوکَّلوا إِن کنتُم مُؤمِنین». برخی، با قرائت «یخافون» به صورت مجهول، آن دو مرد را از عمالقه شمردهاند که به موسی ایمان آورده بودند. [۴۷]
مجمعالبیان، ج۳، ص۲۷۹.
[۴۸]
تفسیر قرطبی، ج۶، ص۸۴.
۱.۳.۲ - نافرمانی بنی اسراییلبه هر روی، مردم با بی اعتنایی به سفارش آن دو مرد و بنا به برخی روایات با تهدید آنها به مرگ [۴۹]
تفسیر قرطبی، ج۶، ص۸۴.
از فرمان موسی سرپیچیدند: «قالوا یـموسی إِنّا لَن نَدخُلَها أَبدًا ما دَاموا فِیها فَاذهَب أَنتَ و ربُّکَ فَقـتِلا إِنّا هـهُنا قـعِدون» و خواهان بازگشت به سوی مصر شدند: [۵۱]
جامعالبیان، مج۴، ج۶، ص۲۳۹.
«... قالَ أَتستَبدِلونَ الّذِی هُوَ أَدنی بِالّذِی هُوَ خَیرٌ اهبِطوا مِصرًا فَإِنَّ لَکُم ما سَألتُم و ضُرِبَت عَلَیهِم الذِّلّةُ و المَسکنَة...». موسی با دلی شکسته، شکایت قوم خود را نزد خدا برد و داوری او را درباره ایشان طلبید: [۵۵]
تفسیر بیضاوی، ج۱، ص۴۲۲.
«قالَ رَبِّ إِنّی لاَ أَملِکُ إلاّ نَفسِی و أَخِی فَافرُق بَینَنا و بَینَ القَومِ الفَـسِقین»، و بدین ترتیب، خداوند، سرگردانی ۴۰ ساله را در بیابانهای بین مصر و فلسطین برای آنان مقدر کرد: «قالَ فَإِنّها مُحرَّمةٌ عَلیهِم أَربعِینَ سَنةً یَتِیهونَ فِی الأرضِ فَلاَ تَأسَ عَلَی القَومِ الفَـسِقین». ۱.۳.۳ - دوره پس از سرگردانیدر روایتی غیر مشهور، به عزیمت موسی به همراه یاران اندکش برای جنگ با عمالقه اشاره شده و از فتح آن سرزمین به دست وی، خبر داده شده است؛ امّا بنا به روایات مشهور که با گزارش تورات نیز سازگار است، یوشع بن نون جانشین موسی پس از پایان دوره سرگردانی به فتح آن سرزمین موفّق شد [۵۸]
مجمعالبیان، ج۳، ص۲۷۷.
و آن را میان اسباط بنی اسرائیل تقسیم کرد. [۶۰]
کتاب مقدس، یشوع، ۱۸ـ۱۹.
خداوند، پیش از فتح فلسطین به آنان فرمان داد تا هنگام ورود به آن سرزمین، عبارتی را به منظور سپاس از او و استغفار از گناهانشان بر زبان آورند؛ امّا آنان این بار نیز از فرمان خداوند سرپیچیدند: «وإِذ قُلنا ادخُلوا هـذِهِ القَریةَ فکُلوا مِنها حَیثُ شِئتُم رَغدًا و ادخُلوا البابَ سُجّدًا و قولوا حِطّةٌ نَغفِر لَکُم خَطـیـکُم و سَنزیدُ المُحسِنینَ فَبَدَّلَ الّذِینَ ظَلَموا قَولاً غَیرَ الّذِی قِیلَ لَهُم...». ۱.۳.۴ - بررسی آیاتواقعه فتح فلسطین و سکونت یهود در آن و مناطقی از اردن و شام در آیات متعدّدی یکی از نعمتهای بزرگ خداوند به بنی اسرائیل دانسته شده است: «و أَورَثنا القَومَ الّذِینَ کانوا یُستَضعَفونَ مَشـرِقَ الأَرضِ و مَغـرِبَها الَّتِی بـرَکنا فِیها و تَمّت کَلِمَتُ رَبِّکَ الحُسنَی عَلی بنی إسرءِیلَ بِما صَبَروا...». در این آیات، ماجرای قدرت یافتن و تسلّط بنی اسرائیل بر سرزمین موعود، بی درنگ پس از ماجرای غرق فرعون آمده و در آیه ۵۹ شعراء /۲۶ نیز به صراحت از جانشینی بنی اسرائیل به جای فرعونیان یاد شده که برخی مفسّران را وا داشته تا آن سرزمین را مصر بپندارند [۶۷]
مجمعالبیان، ج۴، ص۷۲۵.
که چندان قابل قبول به نظر نمیرسد. برخی نیز گزارش یوسیفوس، مورّخ یهودی [۷۱]
المنار، ج۹، ص۹۸.
مبنی بر بازگشت موسی به مصر و حکومت بر آن را تقویت کردهاند. [۷۲]
مجمعالبیان، ج۵، ص۱۹۹.
عدّهای دیگر از تسلّط داوود و سلیمان بر مصر به صورت تأویل این آیات یاد کردهاند؛ [۷۴]
کشفالأسرار، ج۳، ص۷۲۱.
[۷۵]
الفرقان، ج۹، ص۲۶۷.
امّا به نظر میرسد با توجّه به سلطه فرعونیان بر سرزمینهای اطرافشان، منظور از استخلاف بنی اسرائیل در جای فرعونیان، تسلّط آنها بر مستعمراتشان در فلسطین و شام و اردن باشد. [۷۶]
المنار، ج۹، ص۹۸.
دانشمندان اسلامی هنگام بحث از تعارض دو فرمان خداوند مبنی بر واگذاری سرزمینهای مقدّس به بنی اسرائیل و حرام شمردن آن سرزمینها بر ایشان در برابر گزارش تورات که در ملکیّت دائم یهود بر سرزمینهای مقدّس ظهور دارد، [۸۰]
کتاب مقدس، تثنیه ۹، ۴-۶.
آن را به استناد برخی آیات قرآن، مالکیّتی مشروط به طاعت و بندگی خدا دانستهاند: «... و یَستَخلِفکُم فِی الأَرضِ فَینظُرَ کَیفَ تَعمَلون». خداوند در آغاز سوره اسراء نیز از سلطه اقوامی دیگر بر سرزمینهای مقدّس برای مجازات بنی اسرائیل یاد کرده و از تکرار این مجازات در صورت بدکرداری دوباره آنان خبر داده است: «و قَضَینا إِلی بنی إِسرءِیلَ فِی الکِتـبِ لَتُفسِدُنّ فِیالأَرضِ مَرّتَین... فَإذا جَاءَ وَعدُ أولَـهُما بَعَثنا عَلیکُم عِبادًا لَنا أُولِی بَأس شَدِید...... فإِذا جَاءَ وعدُ الأَخِرةِ لِیَسُـوا وُجوهَکُم و لِیَدخُلوا المَسجِدَ...... و إِن عُدتُّم عُدنا...». ۲ - تسخیر باد در دست سلیماندیگر یادکرد سرزمین مقدّس در قرآن به تسخیر باد در دست سلیمان مربوط میشود. باد همانند برخی دیگر از پدیدهها در اختیار سلیمان قرار گرفته بود و او آن را در سرزمین با برکت خداوند به گردش در میآورد: «و لِسُلَیمـنَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجرِی بِأمرِه إِلَی الأَرضِ الّتِی بـرَکنا فِیها...». برخی مفسّران، ذیل این آیه، گزارشی افسانهوار را از سوار شدن سلیمان و یارانش بر این پدیده طبیعی ذکر کردهاند [۸۷]
التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۱۹۰.
[۸۸]
جامعالبیان، مج۱۰، ج۱۷، ص۷۳.
که آیات قرآن گویای آن نیست.۳ - دوره آبادانی یمنپیوستگی سرزمین سبأ به شام و فلسطین در دوره آبادانی یمن از دیگر یادکردهای سرزمین مقدّس در قرآن است. مردم سبأ در سفر بازرگانی به شام و بیت المقدّس از روستایی به روستای دیگر درآمده، هرگز نیازمند گذر از بیابانهای گسترده و غیر مسکون نبودند: [۸۹]
کشفالاسرار، ج۸، ص۱۲۹.
«و جَعلنا بَینهُم و بَینَ القُرَی الَّتِی بـرَکنا فِیها قُرًی ظـهِرَةً و قَدَّرنا فِیهَا السَّیرَ سِیروا فِیها لَیالِیَ و أَیّامًا ءَامِنین». آنان چون قدر این نعمت را ندانستند، خداوند آن را از ایشان گرفت و جاده بازرگانی آنها خراب و ناآباد شد و خود نیز پاره پاره و پراکنده شدند: [۹۲]
مجمعالبیان، ج۸، ص۶۰۶.
«فَقالوا رَبَّنا بَـعِد بَینَ أَسفارنا و ظَلَموا أَنفسَهُم فَجَعلنـهُم أَحادِیثَ و مزّقنـهُم کُلَّ مُمزَّق...». ۴ - داستان عزیر نبیمفسّران، ذیل داستان عزیر یا ارمیا که هنگام گذر از اورشلیم خراب، به یاد رستاخیز افتاد و به مرگی صد ساله فرو رفت، از سرزمین مقدّس یاد کردهاند: [۹۴]
جامعالبیان، مج۳، ج۳، ص۴۳.
[۹۵]
البرهان، ج۱، ص۵۲۹.
[۹۶]
البرهان، ج۱، ص۵۳۲.
[۹۷]
مجمعالبیان، ج۱-۲، ص۶۴۰.
«کَالّذِی مَرَّ عَلی قَریَة... قالَ أَنَّی یُحیی هَـذِهِ اللّهُ بَعدَ مَوتِها...». در آیه ۵۰ مؤمنون/۲۳ از مأوا گزیدن عیسی و مادرش مریم در مکانی بلند و امن و دارای آب، یاد شده که به بیت المقدس یا برخی مناطق اطراف آن تفسیر شده [۱۰۰]
تفسیر عبدالرزاق، ج۲، ص۴۱۶.
[۱۰۱]
جامعالبیان، مج۱۰، ج۱۸، ص۳۴-۳۶.
و به جریان ولادت حضرت مربوط دانسته شده است. ۵ - معراج پیامبر (ص)یادکرد دیگر سرزمین مقدّس در قرآن به ماجرای معراج پیامبر از مکّه به مسجدالاقصی در مرحله اوّل و پس از آنجا به آسمان در مرحله دوم مربوط میشود: «سُبحَـنَ الّذِی أَسرَی بِعبدِه لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ إِلَی المَسجِد الأَقصَا الَّذِی بَـرکنَا حَولَهُ لِنُرِیَه مِن ءَایـتِنا...». عبدالله بن سلام از راویان اسرائیلیات در تفسیر آیه ۴۱ ق /۵۰ صحرای محشر را در ارض مقدّسه دانسته و آن را در زمره فضایل بیت المقدّس شمرده است. [۱۰۷]
روضة الواعظین، ص۴۰۹.
ارض مقدّسه در برخی روایات شیعه بر سرزمینهای مقدّس دیگر مانند نجف و کربلا تطبیق شده است. [۱۰۸]
معانیالاخبار، ج۲، ص۳۷۲.
۶ - فهرست منابعالاشباه و النظایر فی القرآن الکریم؛ انوار التنزیل واسرار التأویل، بیضاوی؛ الانس الجلیل فی قصة موسی وفرعون و بنی اسرائیل؛ بحارالانوار؛ البرهان فی تفسیرالقرآن؛ بیتالمقدس شهر پیامبران؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ یک ارتداد؛ تفسیر التحریر والتنویر؛ تفسیر عبدالرزاق؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر المنار؛ تفسیر نمونه؛ تهذیبالاحکام؛ جامعالبیان عن تأویل آیالقرآن؛ الجامعلأحکام القرآن، قرطبی؛ جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ روضة الواعظین؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ قاموس الکتاب المقدس؛ قصصالانبیاء، راوندی؛ الکامل فی التاریخ؛ کتاب مقدس؛ الکشاف؛ کشفالاسرار و عدةالابرار؛ مؤلفات جرجیزیدان الکامله؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ مختصر کتاب البلدان؛ معانیالاخبار؛ معجم اللاهوت الکتابی؛ مقارنة الادیان الیهودیه؛ الموسوعة الذهبیه للعلومالاسلامیه؛ الموسوعة الفلسطینیه؛ المیزان فی تفسیرالقرآن. ۷ - پانویس
۸ - منبعدائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله ارض مقدس، ج۲، ص۶۲. ردههای این صفحه : قرآن شناسی | موضوعات قرآنی
|