زمان تقریبی مطالعه: 15 دقیقه
 

سرزمین مقدس در قرآن





سرزمین مقدّس فلسطین یا آن به همران بخشی از شام یا تمامی منطقه شامات را ارض مقدّس می‌نامند. در قرآن در موارد متعدد به این سرزمین اشاره شده است.


۱ - هجرت ابراهیم به ارض مبارک



نخستین یاد از این سرزمین‌ به طور هماهنگ در قرآن و تورات به ماجرای هجرت ابراهیم از بابل مربوط می‌شود. ابراهیم به همراه لوط پس از ماجراهایی که در بابل برایش رخ داد، به سوی سرزمینی به راه افتاد که از سوی خداوند، مبارک شناسانده شده است: «و‌ نَجّینـهُ و لوطـا إِلَی الأَرضِ الَّتِی بـرَکنا فِیها لِلعـلَمین».

۱.۱ - مکان ارض مبارک


مفسّران، این سرزمین را فلسطین یا شام دانسته‌اند
[۲] جامع‌البیان، مج‌۱۰، ج‌۱۷، ص‌۶۱.
و برکت آن را برای جهانیان از آن روی شمرده‌اند که شرایع آسمانی و ادیان الهی از آن سرزمین به دیگر نقاط جهان گسترش یافت. این محلّ در تورات، سرزمین کنعان معرّفی شده
[۵] کتاب مقدّس، تکوین ۱۲، ۵.
و آن را در زمره سرزمین‌های میان فرات تا نیل،
[۶] کتاب مقدّس، تکوین ۱۵، ۷‌-‌۹.
هدیه‌ای از‌سوی خدا به نسل ابراهیم دانسته
[۷] کتاب مقدّس، تکوین ۱۳، ۱۴‌-‌۱۷.
[۸] کتاب مقدّس، تثنیه ۶، ۱۰.
[۹] کتاب مقدّس، تثنیه ۶، ۱۸.
که گزارش آن در منابع اسلامی نیز راه یافته است.
[۱۱] کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۷۶.
برخی پژوهش‌گران معاصر در اعتبار این دسته از گزاره‌های کتاب مقدّس تشکیک کرده و آن را از اسطوره‌های یهود شمرده‌اند؛
[۱۳] تاریخ یک ارتداد، ص‌۳۵‌-‌۵۴.
از این روی، یهود به آن «سرزمین مواعید» گفته‌اند.
[۱۵] المنار، ج‌۶، ص‌۳۲۵.
گزارش نامشهوری نیز به استناد آیه «إِنّ أَوّلَ بَیت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلّذِی بِبَکّةَ مُبارَکـا و هُدیً لِلعـلَمِین»، سرزمین هجرت ابراهیم را مکّه دانسته است.
[۱۷] مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۸۹.


۱.۲ - طور سینا


پس از ابراهیم، یعقوب و فرزندان وی به دنبال قدرت یافتن یوسف در مصر و پدید آمدن قحطی در کنعان، این سرزمین را ترک گفته، به سوی مصر روان شدند
[۱۸] قاموس الکتاب المقدس، ص‌۷۹۰.
تا آن‌که سال‌ها بعد موسی در بازگشت از مدین به مصر از بخشی از این سرزمین گذر می‌کند. او در منطقه‌ای که قرآن از آن با عنوان وادی مقدّس که احتمالاً نام آن طوی بوده
[۱۹] جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۶، ص‌۱۸۲‌-‌۱۸۳.
«فَلَمّا أَتـلـها نُودِیَ یـموسی إنّی أَنا رَبُّکَ فَاخلَع نَعلَیکَ إِنّکَ بِالوادِ المُقدّسِ طُوًی»، و وادی ایمن «فَلَمّا أَتـلـهَا نودِیَ مِن شَـطِیِ الوَادِ الأَیمنِ فِی البُقعةِ المُبـرکةِ‌...» یاد می‌کند، در حال گذر بود که ماجرای سخن گفتن خداوند با وی در آن مکان رخ داد و به پیامبری به سوی فرعون فرستاده شد. در آیه ۲۰ مؤمنون /۲۳ و ۲ تین /۹۵ از منطقه‌ای به نام طور سینا یا طور سینین یاد‌ شده که به اعتقاد برخی مفسّران، همان محلّ دیدار موسی با خدا بوده است. این منطقه را نام کوهی در فلسطین یا سرزمین میان مصر و ایله دانسته‌اند.

۱.۳ - سرزمین موهوب


موسی در ماجرای کوچ بنی اسرائیل از مصر، همواره آنان را به سکونت و استقرار در زمین موهوب از سوی خدا امید می‌داد: «قالَ موسی لِقومِه استَعِینوا بِاللّهِ و اصبِروا إِنّ الأرضَ لِلّهِ یورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ... قالوا أُوذِینا مِن قَبلِ أَن تَأتِینا و مِن بَعدِ ما جِئتَنا قالَ عَسی رَبُّکُم أَن یُهلِکَ عَدوَّکُم و یَستَخلِفَکُم فِی الأَرض‌...». در آیات ۵‌-‌۶ قصص /۲۸ نیز به اراده خداوند مبنی بر حاکمیّت بنی اسرائیل در زمین، پس از استضعاف به دست فرعونیان اشاره شده است: «و‌ نُرِیدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الّذِینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ و‌ نَجعَلهُم أَئِمّةً و نَجعَلهُم الورِثین و نُمکِّنَ لَهُم فِی الأَرضِ و نُرِیَ فِرعَونَ و هـمـنَ و‌ جُنودَهُما مِنهُم ما کانوا یَحذَرون». مفسّران، مقصود از این سرزمین موهوب را مصر یا عنوانی عام برای هر سرزمینی دانسته‌اند؛
[۲۹] روح‌المعانی، مج‌۶، ج‌۹، ص‌۴۵.
امّا با توجّه به دیگر آیات مربوط به کوچ بنی اسرائیل به نظر می‌رسد که مقصود، همان سرزمین موعود در فلسطین است.

۱.۳.۱ - فرمان الهی


موسی پس از خروج از مصر و نابودی فرعون، بنی اسرائیل را به سوی مشرق گسیل داشت و آنان را به فتح سرزمین مقدّس فرمان داد که خداوند از آنِ ایشان ساخته بود: «یـقَومِ ادخُلوا الأَرضَ المُقدَّسةَ الّتِی کَتبَ اللّهُ لَکُم و لاَ تَرتَدّوا عَلی أَدبارِکُم فَتنقَلِبوا خـسِرین». بنی اسرائیل از ساکنان نیرومند آن، که در تفاسیر به نام عمالقه معروفند،
[۳۱] تفسیر قرطبی، ج۶، ص۸۳.
[۳۲] الکشاف، ج‌۱، ص‌۶۲۰.
هراسیده، از رفتن به آن دیار پرهیز کردند: «قالوا یـموسی إنّ فِیها قَومًا جَبّارِین و إِنّا لَن نَدخُلَها حَتّی یَخرُجوا مِنها فَإِن یَخرُجوا مِنها فَإِنّا دخِلون». برخی مفسّران، ذیل این آیات به نقل گزارش تورات
[۳۴] کتاب مقدس، عدد ۱۳‌-‌۱۴.
مبنی بر فرستادن نقبای بنی اسرائیل برای تجسّس از احوال مردم آن سرزمین پرداخته‌اند.
[۳۵] تفسیر قرطبی، ج۶، ص۸۳.
[۳۶] جامع‌البیان، مج۴، ج۶، ص۲۳۷‌-‌۲۳۹.
آن ۱۲ نقیب با مشاهده هیکل تنومند و نیروی بسیار آن مردم به هراس آمده و به رغم فرمان موسی یا پیمان بین خویش مبنی بر کتمان این خبر، آن را میان قبایل خویش شایع کردند و بدین وسیله هراس را در دل آن‌ها افکندند.
[۳۸] کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۷۷.
در منابع اسلامی، گزارش‌های افسانه‌وار
[۳۹] روح‌المعانی، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۵۷.
بسیاری در وصف تنومندی و نیرومندی آن مردم و رهبرشان عوج بن عناق آمده است.
[۴۰] کشف‌الأسرار، ج‌۳، ص‌۷۶.
[۴۱] تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۲۵۳‌-‌۲۵۴.
[۴۲] الکامل، ج‌۱، ص‌۱۴۹.
از میان نقبای دوازده‌گانه فقط دو نفر به نام یوشع بن نون و کالب بن یوفنا به آن فرمان یا پیمان وفادار ماندند. آنان مردم را به مبارزه با عمالقه تشویق کرده، پیروزی آن‌ها را حتمی شمردند:
[۴۳] تفسیر بیضاوی، ج‌۱، ص‌۴۲۱‌-‌۴۲۲.
[۴۴] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۷۷.
[۴۵] جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۲۳۹.
«قالَ رَجُلانِ مِنَ الّذِینَ یَخافونَ أَنعمَ اللّهُ عَلیهِمَا ادخُلوا عَلیهِم البابَ فَإِذا دَخلتُموهُ فَإِنّکُم غـلِبونَ و عَلَی اللّهِ فَتوکَّلوا إِن کنتُم مُؤمِنین». برخی، با قرائت «یخافون» به صورت مجهول، آن دو مرد را از عمالقه شمرده‌اند که به موسی ایمان آورده بودند.
[۴۷] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۷۹.
[۴۸] تفسیر قرطبی، ج‌۶، ص‌۸۴.


۱.۳.۲ - نافرمانی بنی اسراییل


به هر روی، مردم با بی اعتنایی به سفارش آن دو مرد و بنا به برخی روایات با تهدید آن‌ها به مرگ
[۴۹] تفسیر قرطبی، ج‌۶، ص‌۸۴.
از فرمان موسی سرپیچیدند: «قالوا یـموسی إِنّا لَن نَدخُلَها أَبدًا ما دَاموا فِیها فَاذهَب أَنتَ و ربُّکَ فَقـتِلا إِنّا هـهُنا قـعِدون» و خواهان بازگشت به سوی مصر شدند:
[۵۱] جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۲۳۹.
«... قالَ أَتستَبدِلونَ الّذِی هُوَ أَدنی بِالّذِی هُوَ خَیرٌ اهبِطوا مِصرًا فَإِنَّ لَکُم ما سَألتُم و ضُرِبَت عَلَیهِم الذِّلّةُ و المَسکنَة‌...». موسی با دلی شکسته، شکایت قوم خود را نزد خدا برد و داوری او را درباره ایشان طلبید:
[۵۵] تفسیر بیضاوی، ج‌۱، ص‌۴۲۲.
«قالَ رَبِّ إِنّی لاَ‌ أَملِکُ إلاّ نَفسِی و أَخِی فَافرُق بَینَنا و بَینَ القَومِ الفَـسِقین»، و بدین ترتیب، خداوند، سرگردانی ۴۰ ساله را در بیابان‌های بین مصر و فلسطین برای آنان مقدر کرد: «قالَ فَإِنّها مُحرَّمةٌ عَلیهِم أَربعِینَ سَنةً یَتِیهونَ فِی الأرضِ فَلاَ تَأسَ عَلَی القَومِ الفَـسِقین».

۱.۳.۳ - دوره پس از سرگردانی


در روایتی غیر مشهور، به عزیمت موسی به همراه یاران اندکش برای جنگ با عمالقه اشاره شده و از فتح آن سرزمین به دست وی، خبر داده شده است؛ امّا بنا به روایات مشهور که با گزارش تورات نیز سازگار است، یوشع بن نون جانشین موسی پس از پایان دوره سرگردانی به فتح آن سرزمین موفّق شد
[۵۸] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۷۷.
و آن را میان اسباط بنی اسرائیل تقسیم کرد.
[۶۰] کتاب مقدس، یشوع، ۱۸‌ـ‌۱۹.
خداوند، پیش از فتح فلسطین به آنان فرمان داد تا هنگام ورود به آن سرزمین، عبارتی را به منظور سپاس از او و استغفار از گناهانشان بر زبان آورند؛ امّا آنان این بار نیز از فرمان خداوند سرپیچیدند: «و‌إِذ قُلنا ادخُلوا هـذِهِ القَریةَ فکُلوا مِنها حَیثُ شِئتُم رَغدًا و ادخُلوا البابَ سُجّدًا و قولوا حِطّةٌ نَغفِر لَکُم خَطـیـکُم و سَنزیدُ المُحسِنینَ فَبَدَّلَ الّذِینَ ظَلَموا قَولاً غَیرَ الّذِی قِیلَ لَهُم‌...».

۱.۳.۴ - بررسی آیات


واقعه فتح فلسطین و سکونت یهود در آن و مناطقی از اردن و شام در آیات متعدّدی یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند به بنی اسرائیل دانسته شده است: «و‌ أَورَثنا القَومَ الّذِینَ کانوا یُستَضعَفونَ مَشـرِقَ الأَرضِ و مَغـرِبَها الَّتِی بـرَکنا فِیها و تَمّت کَلِمَتُ رَبِّکَ الحُسنَی عَلی بنی إسرءِیلَ بِما صَبَروا‌...». در این آیات، ماجرای قدرت یافتن و تسلّط بنی اسرائیل بر سرزمین موعود، بی درنگ پس از ماجرای غرق فرعون آمده و در آیه ۵۹ شعراء /۲۶ نیز به صراحت از جانشینی بنی اسرائیل به جای فرعونیان یاد‌ شده که برخی مفسّران را وا داشته تا آن سرزمین را مصر بپندارند
[۶۷] مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۷۲۵.
که چندان قابل قبول به نظر نمی‌رسد. برخی نیز گزارش یوسیفوس، مورّخ یهودی
[۷۱] المنار، ج‌۹، ص‌۹۸.
مبنی بر بازگشت موسی به مصر و حکومت بر آن را تقویت کرده‌اند.
[۷۲] مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۱۹۹.
عدّه‌ای دیگر از تسلّط داوود و سلیمان بر مصر به صورت تأویل این آیات یاد‌ کرده‌اند؛
[۷۴] کشف‌الأسرار، ج‌۳، ص‌۷۲۱.
[۷۵] الفرقان، ج‌۹، ص‌۲۶۷.
امّا به نظر می‌رسد با توجّه به سلطه فرعونیان بر سرزمین‌های اطرافشان، منظور از استخلاف بنی اسرائیل در جای فرعونیان، تسلّط آن‌ها بر مستعمراتشان در فلسطین و شام و اردن باشد.
[۷۶] المنار، ج‌۹، ص‌۹۸.
دانشمندان اسلامی هنگام بحث از تعارض دو فرمان خداوند مبنی بر واگذاری سرزمین‌های مقدّس به بنی اسرائیل و حرام شمردن آن سرزمین‌ها بر ایشان در برابر گزارش تورات که در ملکیّت دائم یهود بر سرزمین‌های مقدّس ظهور دارد،
[۸۰] کتاب مقدس، تثنیه ۹، ۴‌-‌۶.
آن را به استناد برخی آیات قرآن، مالکیّتی مشروط به طاعت و بندگی خدا دانسته‌اند: «... ‌و یَستَخلِفکُم فِی الأَرضِ فَینظُرَ کَیفَ تَعمَلون». خداوند در آغاز سوره اسراء نیز از سلطه اقوامی دیگر بر سرزمین‌های مقدّس برای مجازات بنی اسرائیل یاد‌ کرده و از تکرار این مجازات در‌ صورت بد‌کرداری دوباره آنان خبر داده است: «و‌ قَضَینا إِلی بنی إِسرءِیلَ فِی الکِتـبِ لَتُفسِدُنّ فِی‌الأَرضِ مَرّتَین... فَإذا جَاءَ وَعدُ أولَـهُما بَعَثنا عَلیکُم عِبادًا لَنا أُولِی بَأس شَدِید...... فإِذا جَاءَ وعدُ الأَخِرةِ لِیَسُـوا وُجوهَکُم و لِیَدخُلوا المَسجِدَ...... و إِن عُدتُّم عُدنا‌...».

۲ - تسخیر باد در دست سلیمان



دیگر یادکرد سرزمین مقدّس در قرآن به تسخیر باد در دست سلیمان مربوط می‌شود. باد همانند برخی دیگر از پدیده‌ها در اختیار سلیمان قرار گرفته بود و او آن را در سرزمین با برکت خداوند به گردش در می‌آورد: «و‌ لِسُلَیمـنَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجرِی بِأمرِه إِلَی الأَرضِ الّتِی بـرَکنا فِیها‌...». برخی مفسّران، ذیل این آیه، گزارشی افسانه‌وار را از سوار شدن سلیمان و یارانش بر این پدیده طبیعی ذکر کرده‌اند
[۸۷] التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۱۹۰.
[۸۸] جامع‌البیان، مج۱۰، ج۱۷، ص‌۷۳.
که آیات قرآن گویای آن نیست.

۳ - دوره آبادانی یمن



پیوستگی سرزمین سبأ به شام و فلسطین در دوره آبادانی یمن از دیگر یادکردهای سرزمین مقدّس در قرآن است. مردم سبأ در سفر بازرگانی به شام و بیت المقدّس از روستایی به روستای دیگر درآمده، هرگز نیازمند گذر از بیابان‌های گسترده و غیر مسکون نبودند:
[۸۹] کشف‌الاسرار، ج‌۸، ص‌۱۲۹.
«و‌ جَعلنا بَینهُم و بَینَ القُرَی الَّتِی بـرَکنا فِیها قُرًی ظـهِرَةً و قَدَّرنا فِیهَا السَّیرَ سِیروا فِیها لَیالِیَ و أَیّامًا ءَامِنین». آنان چون قدر این نعمت را ندانستند، خداوند آن را از ایشان گرفت و جاده بازرگانی آن‌ها خراب و ناآباد شد و خود نیز پاره پاره و پراکنده شدند:
[۹۲] مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۶۰۶.
«فَقالوا رَبَّنا بَـعِد بَینَ أَسفارنا و ظَلَموا أَنفسَهُم فَجَعلنـهُم أَحادِیثَ و مزّقنـهُم کُلَّ مُمزَّق‌...».

۴ - داستان عزیر نبی



مفسّران، ذیل داستان عزیر یا ارمیا که هنگام گذر از اورشلیم خراب، به یاد رستاخیز افتاد و به مرگی صد ساله فرو رفت، از سرزمین مقدّس یاد‌ کرده‌اند:
[۹۴] جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۳.
[۹۵] البرهان، ج‌۱، ص‌۵۲۹.
[۹۶] البرهان، ج‌۱، ص‌۵۳۲.
[۹۷] مجمع‌البیان، ج‌۱‌-‌۲، ص‌۶۴۰.
«کَالّذِی مَرَّ عَلی قَریَة... قالَ أَنَّی یُحیی هَـذِهِ اللّهُ بَعدَ مَوتِها‌...». در آیه ۵۰ مؤمنون/۲۳ از مأوا گزیدن عیسی و مادرش مریم در مکانی بلند و امن و دارای آب، یاد‌ شده که به بیت المقدس یا برخی مناطق اطراف آن تفسیر شده
[۱۰۰] تفسیر عبدالرزاق، ج‌۲، ص‌۴۱۶.
[۱۰۱] جامع‌البیان، مج‌۱۰، ج‌۱۸، ص‌۳۴‌-‌۳۶.
و به جریان ولادت حضرت مربوط دانسته شده است.

۵ - معراج پیامبر (ص)



یادکرد دیگر سرزمین مقدّس در قرآن به ماجرای معراج پیامبر از مکّه به مسجدالاقصی در مرحله اوّل و پس از آن‌جا به آسمان در مرحله دوم مربوط می‌شود: «سُبحَـنَ الّذِی أَسرَی بِعبدِه لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ إِلَی المَسجِد الأَقصَا الَّذِی بَـرکنَا حَولَهُ لِنُرِیَه مِن ءَایـتِنا‌...».
عبدالله بن سلام از راویان اسرائیلیات در تفسیر آیه ۴۱ ق /۵۰ صحرای محشر را در ارض مقدّسه دانسته و آن را در زمره فضایل بیت المقدّس شمرده است.
[۱۰۷] روضة الواعظین، ص‌۴۰۹.
ارض مقدّسه در برخی روایات شیعه بر سرزمین‌های مقدّس دیگر مانند نجف و کربلا تطبیق شده است.
[۱۰۸] معانی‌الاخبار، ج‌۲، ص‌۳۷۲.


۶ - فهرست منابع



الاشباه و النظایر فی القرآن الکریم؛ انوار التنزیل و‌اسرار التأویل، بیضاوی؛ الانس الجلیل فی قصة موسی و‌فرعون و بنی اسرائیل؛ بحارالانوار؛ البرهان فی تفسیر‌القرآن؛ بیت‌المقدس شهر پیامبران؛ تاریخ الامم و‌الملوک، طبری؛ تاریخ یک ارتداد؛ تفسیر التحریر و‌التنویر؛ تفسیر عبدالرزاق؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر المنار؛ تفسیر نمونه؛ تهذیب‌الاحکام؛ جامع‌البیان عن تأویل آی‌القرآن؛ الجامع‌لأحکام القرآن، قرطبی؛ جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روح‌المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ روضة الواعظین؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ قاموس الکتاب المقدس؛ قصص‌الانبیاء، راوندی؛ الکامل فی التاریخ؛ کتاب مقدس؛ الکشاف؛ کشف‌الاسرار و عدة‌الابرار؛ مؤلفات جرجی‌زیدان الکامله؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ مختصر کتاب البلدان؛ معانی‌الاخبار؛ معجم اللاهوت الکتابی؛ مقارنة الادیان الیهودیه؛ الموسوعة الذهبیه للعلوم‌الاسلامیه؛ الموسوعة الفلسطینیه؛ المیزان فی تفسیر‌القرآن.

۷ - پانویس


 
۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۱.    
۲. جامع‌البیان، مج‌۱۰، ج‌۱۷، ص‌۶۱.
۳. الکشاف، ج‌۳، ص‌۱۲۶.    
۴. الکشاف، ج‌۳، ص‌۱۲۶.    
۵. کتاب مقدّس، تکوین ۱۲، ۵.
۶. کتاب مقدّس، تکوین ۱۵، ۷‌-‌۹.
۷. کتاب مقدّس، تکوین ۱۳، ۱۴‌-‌۱۷.
۸. کتاب مقدّس، تثنیه ۶، ۱۰.
۹. کتاب مقدّس، تثنیه ۶، ۱۸.
۱۰. الکشاف، ج‌۱، ص‌۶۲۰.    
۱۱. کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۷۶.
۱۲. التفسیر الکبیر، ج‌۱۱، ص‌۱۹۶‌-‌۱۹۷.    
۱۳. تاریخ یک ارتداد، ص‌۳۵‌-‌۵۴.
۱۴. التفسیر الکبیر، ج‌۱۱، ص‌۱۹۶.    
۱۵. المنار، ج‌۶، ص‌۳۲۵.
۱۶. آل عمران/سوره۳، آیه۹۶.    
۱۷. مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۸۹.
۱۸. قاموس الکتاب المقدس، ص‌۷۹۰.
۱۹. جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۶، ص‌۱۸۲‌-‌۱۸۳.
۲۰. طه/سوره۲۰، آیه۱۱‌-‌۱۲.    
۲۱. قصص/سوره۲۸، آیه۳۰.    
۲۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۳.    
۲۳. تین/سوره۹۵، آیه۲.    
۲۴. الکشاف، ج‌۳، ص‌۱۸۰.    
۲۵. الکشاف، ج‌۴، ص‌۷۷۴.    
۲۶. الکشاف، ج‌۳، ص‌۱۸۰.    
۲۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۸‌-‌۱۲۹.    
۲۸. قصص/سوره۲۸، آیه۵-۶.    
۲۹. روح‌المعانی، مج‌۶، ج‌۹، ص‌۴۵.
۳۰. مائده/سوره۵، آیه۲۱.    
۳۱. تفسیر قرطبی، ج۶، ص۸۳.
۳۲. الکشاف، ج‌۱، ص‌۶۲۰.
۳۳. مائده/سوره۵، آیه۲۲.    
۳۴. کتاب مقدس، عدد ۱۳‌-‌۱۴.
۳۵. تفسیر قرطبی، ج۶، ص۸۳.
۳۶. جامع‌البیان، مج۴، ج۶، ص۲۳۷‌-‌۲۳۹.
۳۷. التفسیر الکبیر، ج‌۱۱، ص‌۱۹۷.    
۳۸. کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۷۷.
۳۹. روح‌المعانی، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۵۷.
۴۰. کشف‌الأسرار، ج‌۳، ص‌۷۶.
۴۱. تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۲۵۳‌-‌۲۵۴.
۴۲. الکامل، ج‌۱، ص‌۱۴۹.
۴۳. تفسیر بیضاوی، ج‌۱، ص‌۴۲۱‌-‌۴۲۲.
۴۴. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۷۷.
۴۵. جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۲۳۹.
۴۶. مائده/سوره۵، آیه۲۳.    
۴۷. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۷۹.
۴۸. تفسیر قرطبی، ج‌۶، ص‌۸۴.
۴۹. تفسیر قرطبی، ج‌۶، ص‌۸۴.
۵۰. مائده/سوره۵، آیه۲۴.    
۵۱. جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۲۳۹.
۵۲. الکشاف، ج‌۱، ص‌۶۲۰.    
۵۳. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۵۴. الکشاف، ج‌۱، ص‌۶۲۲-۶۲۱.    
۵۵. تفسیر بیضاوی، ج‌۱، ص‌۴۲۲.
۵۶. مائده/سوره۵، آیه۲۵.    
۵۷. مائده/سوره۵، آیه۲۶.    
۵۸. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۷۷.
۵۹. الکشاف، ج‌۱، ص‌۶۲۲.    
۶۰. کتاب مقدس، یشوع، ۱۸‌ـ‌۱۹.
۶۱. الکشاف، ج‌۱، ص‌۱۴۲.    
۶۲. بقره/سوره۲، آیه۵۸‌-‌۵۹.    
۶۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۷.    
۶۴. یونس/سوره۱۰، آیه۹۳.    
۶۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۴.    
۶۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۵۹.    
۶۷. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۷۲۵.
۶۸. الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۵۳۱.    
۶۹. بحارالانوار، ج۱۳، ص۱۷۶.    
۷۰. المیزان، ج۸، ص۲۲۸.    
۷۱. المنار، ج‌۹، ص‌۹۸.
۷۲. مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۱۹۹.
۷۳. الکشاف، ج‌۲، ص‌۱۴۹.    
۷۴. کشف‌الأسرار، ج‌۳، ص‌۷۲۱.
۷۵. الفرقان، ج‌۹، ص‌۲۶۷.
۷۶. المنار، ج‌۹، ص‌۹۸.
۷۷. التفسیرالکبیر، ج۱۴، ص۲۲۱.    
۷۸. مائده/سوره۵، آیه۲۱.    
۷۹. مائده/سوره۵، آیه۲۶.    
۸۰. کتاب مقدس، تثنیه ۹، ۴‌-‌۶.
۸۱. التفسیر الکبیر، ج‌۱۱، ص‌۱۹۷.    
۸۲. المیزان، ج‌۵، ص‌۲۸۹‌‌۲۹۰.    
۸۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۹.    
۸۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۷.    
۸۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۴‌-‌۸.    
۸۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۱.    
۸۷. التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۱۹۰.
۸۸. جامع‌البیان، مج۱۰، ج۱۷، ص‌۷۳.
۸۹. کشف‌الاسرار، ج‌۸، ص‌۱۲۹.
۹۰. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۸.    
۹۱. الکشاف، ج‌۳، ص‌۵۷۷.    
۹۲. مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۶۰۶.
۹۳. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۹.    
۹۴. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۳.
۹۵. البرهان، ج‌۱، ص‌۵۲۹.
۹۶. البرهان، ج‌۱، ص‌۵۳۲.
۹۷. مجمع‌البیان، ج‌۱‌-‌۲، ص‌۶۴۰.
۹۸. بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.    
۹۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۰.    
۱۰۰. تفسیر عبدالرزاق، ج‌۲، ص‌۴۱۶.
۱۰۱. جامع‌البیان، مج‌۱۰، ج‌۱۸، ص‌۳۴‌-‌۳۶.
۱۰۲. التبیان، ج‌۷، ص‌۳۷۳.    
۱۰۳. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۵.    
۱۰۴. الکشاف، ج‌۲، ص‌۶۴۶.    
۱۰۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۱.    
۱۰۶. ق/سوره۵۰، آیه۴۱.    
۱۰۷. روضة الواعظین، ص‌۴۰۹.
۱۰۸. معانی‌الاخبار، ج‌۲، ص‌۳۷۲.
۱۰۹. تهذیب‌الاحکام، ج‌۶، ص‌۴۴.    
۱۱۰. بحارالانوار، ج‌۱۴، ص‌۲۳۹‌-‌۲۴۰.    


۸ - منبع


دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله ارض مقدس، ج۲، ص۶۲.    


رده‌های این صفحه : قرآن شناسی | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.